ماهاتما گاندی در کودکی بیمار و ضعیف بود و عملکرد درسی متوسطی داشت. او در بزرگسالی وکیل شد، اما ازآنجاکه فردی خجالتی بود، نتوانست وکیل قابلی باشد. بروز رفتارهای نسنجیده و گستاخانه از جانب او محتمل بود و اصلاً کاریزما نداشت، مگر وقتی که واقعاً عصبانی میشد. گاندی در سال ۱۸۹۳ بهقصد وکالت به آفریقای جنوبی رفت و با قطار در آن کشور سفر کرد. یک روز با اینکه بلیت درجهیک داشت، مرد سفید پوستی مانع نشستن او در قسمت درجهیک قطار شد و به همین خاطر نگهبان، او را از قطار پیاده کرد. ناگهان در تاریکی اتاق انتظار ایستگاه، الهامی بر قلب او وارد شد. ظرف یک هفته پس از آن ماجرا شروع کرد به ایراد سخنرانیهای پرشور و ضد تبعیض نژادی. او لباسهای تولید بریتانیا را با وجود علاقهی زیادش به آنها از تن درآورد و بهجای آن، لباس سفید و سادهی کشاورزان هندی را بر تن کرد. دیری نپایید که جرقهی اعتراض صلحآمیز از طریق نافرمانی مدنی در ذهن او شکل گرفت و از این سیاست در راستای حمایت از حقوق بشر و برابری سیاسی استفاده کرد. گاندی پس از اینکه به تغییر برخی قوانین تبعیضآمیز در آفریقای جنوبی کمک کرد، در سال ۱۹۱۵ به هند بازگشت. هنوز مدت چندانی از بازگشت او به هند نگذشته بود که توانست مردم را برای مبارزهی صلحآمیز با استعمار بریتانیا به قیام وادارد. او به طور خاص، از مردم دعوت کرد هر چیز انگلیسیای را تحریم کنند: لباسهای ساخت بریتانیا، دانشگاههای بریتانیا و حتی قوانین بریتانیایی را. در یکی از آن قوانین انگلیسی تصریح شده بود که هندیها حق تولید نمک ندارند، بلکه در عوض باید نمک خود را از کارخانههای دارای گواهی بخرند و حالآنکه همهی این کارخانهها در تملک بریتانیا بودند. ازاینرو در سال ۱۹۳۰، گاندی راهپیمایی ۲۴ روزهای به سمت دریا به راه انداخت که بعدها «رژهی بزرگ دریایی» نامیده شد. صدها هزار نفر از مردمان هند در آن راهپیمایی شرکت کرده بودند؛ وقتی آنها به دریا رسیدند، از دریا برای تولید نمک موردنیازشان استفاده کردند. تاکتیکهای گاندی مفید واقع شدند. هند در سال ۱۹۴۷ استقلال پیدا کرد و کشور جدید پاکستان نیز از به هم پیوستن مناطق عمدتاً مسلماننشین شمال شرق و شمال غرب هند تأسیس شد. متأسفانه در سال ۱۹۴۸ یکی از هندوهای ملیگرا که از گاندی بهخاطر مدارا با مسلمانان هند نفرت داشت، او را ترور کرد.