ناپلئون بناپارت

ناپلئون با ۱۵۷ سانتی‌متر قد در زمره‌ی بلند قامتان تاریخ قرار نداشت و در کودکی به‌خاطر ناتوانی در درست حرف‌زدن، مورد تمسخر واقع می‌شد. با وجود این، رهبری مثال‌زدنی بود. او افسری جوان در ارتش فرانسه، مردی باهوش، شجاع و بی‌باک بود و هرکس با او ملاقات می‌کرد، شیفته‌اش می‌شد. به‌خاطر این ویژگی‌ها، سربازان تحت فرمانش در نبردهای بسیاری پیروز شدند. او در سال ۱۸۰۴ در ۳۴سالگی امپراتور فرانسه شد. علت موفقیت ناپلئون بناپارت در رهبری، این بود که به طور غریزی چیزهای زیادی درمورد رفتار انسان می‌دانست، مثلاً اینکه باید قدردان کسانی باشیم که در موفقیت ما نقش داشته‌اند. به همین خاطر بود که پس از پیروزی ارتش در یکی از جنگ‌ها، طلا و نقره‌ی به‌دست‌آمده از کشورهای فتح‌شده را به‌عنوان غنائم و به‌رسم قدردانی میان سربازان خود تقسیم کرد. او همچنین می‌دانست باید اعتماد کسانی را که پیرو او نیستند نیز جلب کند. ازاین‌جهت، وقتی ارتش او کشوری را فتح می‌کرد، به شهروندان آن کشور صریحاً می‌گفت که کاری با آنها ندارد، بلکه بر ضد رهبران مستبد و ظالم آنها قیام کرده است تا مردم را از بند جور آن ظالمان رها کند. او با این کار غالباً آن مردمان را به حامی خود بدل می‌کرد. علاوه بر این‌ها خود او در جنگ‌ها همراه با سربازان حاضر می‌شد و هر کاری از دستش برمی‌آمد، می‌کرد، حتی کارهایی را که برای دون‌پایه‌ترین سربازان در نظر گرفته بودند. او با این کار، حمایت و وفاداری سربازان خود را جلب می‌کرد. اما متأسفانه، به‌مرورزمان از موفقیت او کاسته شد. او کشورهای بسیار زیادی را فتح کرد و در این میان ارتش او شکست‌های زیادی را متحمل شد. پس از این شکست‌ها بود که او اعتمادبه‌نفس خود را کم‌کم از دست داد و مرتکب اشتباهاتی شد: استبداد ورزید و دهان منتقدان خود را بست. ضمناً ازآنجاکه به افراد معدودی اعتماد داشت و به همه بدبین شده بود، جاسوس‌هایی را به اطراف گسیل داشت. در نهایت هم شکست خورد و پنج سال باقی‌مانده از عمر خود را در جزیره‌ی کوچک سنت هلنا گذراند.



صفحه بعدی

خانه